جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست همین بلات بسست، ای بهر بلا خرسند رودكي |
درخت آلو ، كوهسنگي مشهد/ عكس از آرام
گر چو می در خمره صدهــا سال جوشـــم میخری ؟
گر هـــــــــزاران بار جـــــــام مــی بنـــوشم میخری ؟
همچو سقا کوچه ها میگـــردم از شــــب تا به صبح
آب چشمی دارم ای ساقـــی به دوشــم میخری ؟
رفــــــت تــــاثیر می و جــان و دلم هشیـــــار گشت
من پی بیهوشی ام ای دوست هوشم میخری ؟
کار من از محــــــــرم و نامحــرم آنسوتر شده است
از برای جرعــــــه ای بانگ سروشـــــــم میخری ؟
یوسفـــی هستم بهــــــایم بیشتر از عالمیست
حلقــــــــه آویزم اگر من هم به گوشم میخری ؟
گفت صوفــــــی غیر اینها چیـــــــــز دیگر هم بود ؟
گفتمش ای دوســت من جان میفروشم میخری ؟
امتحان ها هم تموم شد. تقريبا خوب هم تموم شد.
بعد از سه سال اولين كسي بودم كه از يكي از استادامون نمره بيست گرفتم. اون هم يك درس چهار واحدي تخصصي!!!
يكي از مقاله هام هم توي همايش ملي امسال پذيرفته شد. دو هفته ديگه ...قوچان ...
اينها رو گفتم كه براي تاخير در بروز رساني سايت بهانه داشته باشم
☼☼☼
روزهاي برفي اين شهر رو هم ديدم
لذت قدم زدن روي زمين يخ زده
روز هاي عادي آدم به قدم هايي كه بر مي داره و اينكه چه اتفاقي بعد از برداشتن هر قدم مي افته فكر نمي كنه
اما روز هاي برفي چرا...
بعد از چند سال يه حس قديمي سراغم اومد
سالهاي نحس زندگي تو شهر مشهد .
اون موقع ها هر چيزي كه ذهنم رو آزاد كنه برام جذاب بود
هر چيزي كه من رو از دنياي بي رگ و ريشه اي كه توش زندگي مي كردم دور كنه
سه سال، زمستون ها اين حس رو مديون پرويز ياحقي بودم
سرماي سخت اون سال ها و يخبندان شديد
آبي كه از ناودون مغازه ها مي ريخت به وسط پياده رو نرسيده يخ زده بود
كلاس ساعت 8 شب تموم مي شد.
مسيري رو كه با ماشين مي شد 20 دقيقه اي اومد پياده گز مي كردم. يك ساعت و ده دقيقه
و از خيابوني هم ميومدم كه يك طرفه بود و راه پشيموني نداشت، كه البته هيچ وقت هم پشيمون نشدم
گوشي ها رو مي ذاشتم توي گوشم ، آلبوم طراوت يك يا دو رو مي گذاشتم و مستي شروع مي شد
گرم گرم...
اون موقع شب و توي اون سرما كمتر كسي بيرون بود
چه لذتي داشت ديدن درخت هاي سفيد پوش
بيشتر طراوت 2 رو گوش مي دادم
درست بعد از تموم شدن قسمت اول مي رسيدم به يك چهار راه شلوغ
تا قسمت دوم آلبوم شروع بشه و دوباره جادو بشم فرصت بود كه از خيابون رد بشم
و قسمت دوم شروع مي شد تا چهار راه دوم
از اونجا تا خونه ده دقيقه اي راه بود كه اون تكه رو هم با اسد الله ملك مي رفتيم!
چند ثانيه آخر آهنگ رو بايد در خونه مي ايستادم تا تموم بشه...بعد در رو باز مي كردم مي رفتم تو
و زندگي تمام مي شد ؛ تا فردا شب !
آرام
28/11/1390
كوي مي فروشي
ما نظر از خرقه پوشان بسته ایم
دل به مهر باده نوشان بسته ایم
جان بکوی می فروشان داده ایم
در به روی خود فروشان بسته ایم
بحر طوفان زا دل پر جوش ماست
دیده از دریای جوشان بسته ایم
اشک غم در دل فرو ریزیم ما
راه بر سیل خروشان بسته ایم
بر نخیزد ناله ای از ما رهی
عهد الفت با خموشان بسته ایم
رهي معيري
قالب جديد سايت رو با اين پست راه ادازي كردم
لطفا در نظرسنجي اين قالب كه در گوشه سمت چپ سايت هست شركت كنيد
قالب قبلي رو مي تونيد از اين آدرس ببينيد
براي اطلاع از پست هاي جديد از طريق ايميل ، شركت در تالار گفتگو و استفاده از دفعات دانلود نا محدود
در سايت ثبت نام كنيد
نظرات
در شهر شما عاشق انگشت نما، من
دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من
شاه ِهمه خوبان سخنگوی غزل ساز
اما به در خانهٔ عشق تو گدا من
یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من
ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم!
آهوی گرفتار به زندان شما من
WWW.KHENIYA.BLOGFA.COM
آرشیو موسیقی ملی ایران
وفا به عهد آن است که هنر در زمانه ی ما خاموش بمیرد
و زکاتش که نه علم است تروج نکردن آن و نه عهدی میان هنر و علم دیدم علم خاموشی و هنر نور محض است مگر هنری باشد , که علم راه رسیدن آن به کمال ورنه هر آنچه را که هنر مینامند اینچنین مطلوبی حاصل نیست یا حق
سایت پر محتوایی دارید سپاسگزارم.
قالب سایت قشنگه فقط کاش رنگش سبز بود! بیشتر تناسب داشت..
سلام.
لطف داريد آقا اميد. خوشحالم كه از ظاهر جديد خوشتون اومده. هر چند به نظر مي رسه اين قالب از قبلي كمتر دوستان رو راضي كرده ولي خوشحالم كه شما اين رو دوست داريد
درباره اون اجرا ها هم مطمئن باشيد...
يادم هست. حتما خبر ميدم
به به خیلی سایتت خوشکل شده
به نظرم از قبلی خیلی بهتره
امیدوارم همیشه موفق باشی
راستی من هنوز چشم به راهه اون اجراهای خصوصی هستم
فيد RSS براي نظرات اين مطلب